تجربیات شخصی شهدا را نمیتوان تصویر کرد/ چرا به جهان آرا پرداختم؟
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۳۰۳۶۶
مسعود بهبهانینیا نویسنده سریال «کیمیا» که با محور دفاع مقدس ساخته شد، در آستانه اولین سالگرد ترور شهید حاج قاسم سلیمانی درباره اینکه چقدر توانسته است بعد از آن سریال به دنبال آثار مشابه برود و یا حتی درباره قهرمانان ملی بنویسد به خبرنگار مهر بیان کرد: واقعیت این است که دست نویسنده فیلمنامه در پرداختن به شهدا بسته است و با محدودیتهای زیادی مواجهیم که حتی باعث میشود دیگر سمت چنین آثاری نرویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: در درام باورپذیر کردن شخصیتها خیلی مهم است. در فیلم و سریالهایی که در غرب ساخته میشود ترکیبی از ویژگیهای خوب و بد را در یک قهرمان میبینیم و مخاطب او را باور میکند ولی ما نمیتوانیم چنین کاری را انجام دهیم.
این نویسنده تصریح کرد: شهدا انسانهایی برتر هستند اما در روایتهای ما امکان خطا از آنها گرفته میشود و انگار از ابتدا ماموریت داشتهاند یا انتخاب شدهاند درحالیکه همه اینها با سختیها و ناکامیهای زیادی در زندگی رو به رو بودهاند هر کسی در هر تخصصی موشکی، دفاع مقدس یا… بوده است با چالشهایی هم در زندگی و حتی حرفه خود مواجه شده و حتی برای کار و ماموریتش تردیدها و ترسهایی داشته است و اتفاقاً آنچه در داستان و فیلمنامه روی آن کار میکنیم بحث همین چالشهای درونی انسانها و دراماتیزه کردن چنین موقعیتهایی است.
لازمه درام است که نشان دهیم یک شهید چطور بر ترسها و تردیدها غلبه میکند
وی اضافه کرد: لازمه درام این است که انسانها از نقطهای به نقطه دیگر حرکت کنند و نمایش داده شود که در این پروسه حرکتی که یک شهید داشته است چطور ضعف یا ترس یا تردید را کنار گذاشته است و منجر به پیروزی او شده است.
در زندگی شخصی این شهدا هم اتفاقاتی است که نمیتوانیم به آنها نزدیک شویم مثلاً من شهیدی را میشناسم که سه بار در زندگی عاشق شده است یا اشتباهاتی داشته اما در میدان جنگ قهرمانانه دفاع کرده است و صادقانه جان خود را گذاشته است بهبهانی نیا با تاکید بر اینکه با جذابیت باید مخاطب را ابتدا درگیر قصه کرد، یادآور شد: در زندگی شخصی این شهدا هم اتفاقاتی است که نمیتوانیم به آنها نزدیک شویم مثلاً من شهیدی را میشناسم که سه بار در زندگی عاشق شده است یا اشتباهاتی در زندگی شخصی داشته اما در میدان جنگ قهرمانانه دفاع کرده است و صادقانه جان خود را گذاشته است اما تنها میتوانیم این بخش دوم را بگوییم و آن بخش اول باید حذف شود. اگر پلیس بد نداشته باشیم پلیس خوب را نمیتوان تصویر کرد. اگر به این ویژگیهای خاکستری شخصیتها هم نپردازیم قهرمان بودن آنها برای مردم مشخص نمیشود. با این حال وقتی در صحنه نمایش به این مدل شخصیتها نزدیک میشویم این ترس و نگرانی وجود دارد که خدشهای به چهره آنها وارد میشود.
وی درباره چالشی که خانوادههای شهدا دارند نیز اظهار کرد: خانوادهها نوعی حساسیت نسبت به شهید خود دارند و حس میکنند باید در تمام موارد تولید از فیلمنامه تا انتخاب بازیگر و… تصمیمگیری کنند که البته باید بتوان در گفتگو با خانوادهها این موارد را حل کنیم.
نویسنده سریال «خاک سرخ» با اشاره به ملاحظاتی که بتوان این موارد را حل کرد، گفت: یکی از راهکارها که میتوان از سوتفاهمها پرهیز کرد مشابهسازی با زندگی شهداست بدون اینکه اسم خاص بیاوریم یعنی در سریالها قهرمان ملی داشته باشیم اما لزوماً شخصیت قهرمان اسم خاص نداشته باشد.
فیلمنامههای شهید صیاد شیرازی و شهید همت بارها نوشته و بارها عوض شده است!
وی با مثالی از سریال شهید باکری که این روزها به کارگردانی هادی حجازی فر در حال ساخت است، بیان کرد: سریال شهید باکری تا به حال توسط چند نویسنده کار شده است، خود من هم روی آن کار کردهام با این حال تاکنون به سرانجام نرسیده بود. فیلمنامههای شهید صیاد شیرازی و شهید همت بارها نوشته شده و بارها عوض شده است.
این نویسنده درباره نقش شهدا و چالشهایی که آنها هم به کار اضافه میکنند اشاره و عنوان کرد: بعضی ارگانهای نظامی هستند که وقتی قرار است تصویری از دفاع مقدس نشان دهیم حتماً باید آنها را راضی کنیم و درباره چند و چون به تصویر کشیدن موقعیتها و ابزار و آلاتشان دخالت میکنند. نوعی سهم خواهی در میان آنها وجود دارد که به شرط به تصویر کشیدن خودشان تجهیزات نظامی ارائه میدهند.
بهبهانینیا در ادامه گفت: ما در جغرافیای خاصی زندگی میکنیم که به راحتی و با یک تلفن جلوی پخش سریالی که چندین سال برایش زحمت کشیده شده است گرفته میشود و اثر به محاق میرود.
دوست و همشهری جهان آرا بودم و طبیعی بود حق رفاقت را به جا بیاورم
وی در ادامه درباره سریال «کیمیا» و انتقادات نسبت به نقش شهید محمد جهان آرا و اینکه تا چه حد تلاش کرده است به واقعیات درباره این نقش نزدیک شود، توضیح داد: من خودم همشهری و دوست جهان آرا بودم. ۱۰ تا ۱۲ سالی با هم رفاقت داشتیم، سالها با هم بودیم و با هم توسط ساواک دستگیر شدیم، در مقاطع مختلفی با هم بودیم. حق طبیعی من است که وقتی سالها با او دوست هستم این حق رفاقت را به جا بیاورم و دربارهاش کاری بسازم. علی دارابی معاون وقت سیما ساخت سریال درباره برادران جهان آرا را پیشنهاد داد و حتی قرار بود یک سریال مختص خودش ساخته شود. با این حال الان فکر میکنم برای من به عنوان نویسنده همین تجربه کفایت میکند و آنقدر سوتفاهم ایجاد شد که اگر بخواهم از شهدا بنویسم نام نمیآورم.
نویسنده سریالهای اجتماعی «نرگس» و «فاصلهها» اضافه کرد: تجربهها باعث میشود سراغ شهیدی بینام و نشان برویم چون چنین کارهایی سختیهای خودش را دارد و باید کسانی پیدا شوند که جسارت لازم را داشته باشد و هرگونه حرف و حدیثی شنیدند کم نیاورند.
نویسنده «خاک سرخ» که برای ساخت این سریال با ابراهیم حاتمیکیا همکاری داشت، در پایان این گفتگو یادآور شد: ترجیحم این است که کاری مثل «خاک سرخ» بنویسم. در آنجا روی شخصیت خاصی تمرکز نکردیم و مردم دوست داشتند البته که خود داستان بر اساس واقعیتهایی شکل گرفته بود و کارگردانی مثل حاتمی کیا پشت آن بود. درباره خود «کیمیا» هم بسیاری آن را دیدند و اگر هم انتقادی داشتند به صحنه جنگ یا گریم بود و همه متفقالقول بودند که خوب درآمده است. به هر حال جواد افشار کارگردان این سریال هم خودش اهل جبهه و جنگ است و حتی یک پایش را هم به همین دلیل از دست داده است.
کد خبر 5109857 عطیه موذنمنبع: مهر
کلیدواژه: سریال ایرانی سریال کیمیا قاسم سلیمانی محمد جهان آرا قاسم سلیمانی جشنواره فیلم عمار تئاتر ایران برنامه تلویزیونی شبکه سه سیما جشنواره سردار آسمانی سینمای مستند موسیقی ایرانی سی و نهمین جشنواره فیلم فجر ویروس کرونا عکاسی حوزه هنری شبکه افق سریال ایرانی جهان آرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۳۰۳۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم؛ راهحل شناخت و استفاده درست از رویکردهای سیاستگذاری است. - اخبار اجتماعی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، علی نیکوکار- جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم باید آن را چیزی غیر از رسم و عادت و مراسم و مناسک بدانیم و نگاههای قاعدهمند و فرایند محور به آن داشته باشیم.
بر اساس مبانی اعتقادی و تربیتی، برای اینکه دین و فرهنگ راهنمای رفتار و کردار قرار بگیرد باید با جان آدمیان پیوند خورد. متاسفانه سیاست فرهنگی کشور در جهتی است که گمان میشود با تدریس چند ساعت دین و فرهنگ میتوان رفتار و عمل انسان را تغییر داد، فراموش میکنیم که آموختن و تربیت، حفظ کردن و یاد دادن الفاظ و عبارات نیست. نباید محدود به دانستههای سطحی و عادات در عمل و رفتار شویم. به عبارت دیگر زمانی افراد آداب ظاهری احکام دینی و فرهنگی و عرفی جامعه را رعایت میکنند که آنها را با جهان خود پیوند داده باشند.
اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی که آثار بزرگی در تاریخ ایجاد کرده را به دور از نگاه سطحی و ظاهری، با جان جامعه ایرانی پیوند دهیم، لازم است بدانیم که روابط و مناسباتی که بر انسان امروز حاکم شده به صورت قهری تلاش میکند هر نوع فرهنگی را در خود منحل یا نفی و انکار کند. متاسفانه مواجهه جهان اسلام و به طور خاص ایران و سیاست های فرهنگی در مقابل این امر، محدود و محصور به ترمیم ظواهر شده، یعنی نه تنها تلاش نکردیم به طریق غیرمستقیم و نرم، متعادل و متناسب با شرایطِ زبان و زمان فعلی پیش برویم بلکه تعارضات درونی در ظاهر و باطن موجب تشدید وضعیت هم شده است. لذا گام نخست توجه به این امر، احساس وضع کنونی، عدم غفلت، پذیرش و مواجهه با آن است.
ناگفته نماند با وجود شرایط فعلی همچنان بخش عظیمی از مردم تعلق به فرهنگ و جهان اسلامی و ایرانی دارند، اما در جامعه ایران با دو قشر دیگر نیز مواجه هستیم که باید آنها از هم تفکیک کرد، دسته اول افرادی هستند که می توان با زبانِ متناسب با روزگار کنونی آنها را به دین و فرهنگ و سنت تاریخی خویش بازگرداند.
رایزن فرهنگی ایران در اندونزی: کار فرهنگی خارج از کشور هزینهبر است و موازیکاری بلای جانشدر جهان این افراد فردیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردیت چیزی غیر از انتخاب آزاد نیست. آنچه اهمیت دارد نه اعمال قهر در انتخاب، بلکه آگاهی فرد از گزینههای پیش رو و نتایج آن است. به تعبیر دیگر سیاست فرهنگی ما باید در جهتی باشد که فرد با انتخاب آزاد به سمت فرهنگ اسلامی ایرانی خویش حرکت کند. چراکه بخش عظیمی از آنها دچار تقلید بیحساب و پراکنده شدهاند و نمیدانند چه میکنند و نتایج آن چیست.
اما دسته دوم کسانی هستند که پیش از آنکه تجربه توسعه و پیشرفت کشورهای غربی را داشته باشند وارد بحرانهای آن در مقام نظر و عمل شدهاند. به عبارت روشن مصرفگرایی، لذتجویی، افسردگی، بیبنیادی و بیاعتنایی به ارزشهای دینی و اخلاقی و... معیار و ملاک آنها قرار گرفته و تلاش میکنند صورت محلی و منطقهای از جهان مدرن و حتی پست مدرن را به نمایش بگذارند. لذا دشوار می توان در زمان محدود تغییری بنیادین در جان این دسته ایجاد کرد. چراکه این قشر از جامعه اساساً در پی دین و فرهنگ نیستند. به تعبیر دیگر این دسته مقلد مناسبات و روابطی هستند که به مبادی و مبانی، آثار و نتایج آن کاری ندارند. حتی ممکن است پوچ و بیهوده بودنش را هم درک کنند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
جهانگیر الماسی: غرب جامعه ایرانی را هدف گرفته استبنابراین جامعه هدف و راهکار نویسنده مربوط به دسته اول است که خواسته یا ناخواسته بخشی از مناسبات و روابط جهان مدرن بر آنها حاکم شده است.
در جهان کنونی حفظ و اعمال هر نوع حاکمیتی با هدف تغییر و تاثیر در مناسبات و روابط از دریچه سیاستگذاری پیش میرود. اگر بخواهیم سیاستگذاری را در یک کلمه معنا کنیم چیزی غیر از پیوستگی نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای بخصوص مسائل فرهنگی را باید در پیوستگی وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و اشتغال، تولید و رسانه و... دید و حل کرد. به همین جهت با طرح و دستورالعمل نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
در شرایطی که سیاستگذاری به روشهای چند دهه گذشته هم در حال تغییر است و رویکردهای جدیدی در حکمرانی مانند هوشمندسازی مطرح شده، دیگر با روش های سیاستگذاری چند دهه اخیر هم نمیتوان پیش رفت، چه رسد به دستورالعملهای یکطرفه و سنتی! بنابراین شناخت و استفاده از رویکردهای سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز، یک ضرورت است.
سیاستگذاری و حکمرانی روز به روز بیشتر به سمت شبکهای شدن، مشارکتی شدن و دیجیتالی شدن، حرکت میکند. یعنی اولاً باید ابعاد مختلف هر سیاستی را در پیوند با دیگر بخش ها مشاهده کرد. ثانیاً توجه به مشارکت تمامی اقشار و طبقات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگذار داشت. ثالثاً شبکههای اجتماعی، وب سایتها، برنامهها و هوشمندسازی را به عنوان یکی از بازیگران موثر بخش عمومی در نظر گرفت.
لذا سیاستگذاری فارغ از جهت و محتوای آن مستلزم استفاده از دادهها و روشهای جدید است و بدون استفاده از آن نمیتوان نه تنها مسائل فرهنگی، بلکه هر مسئلهای را حل کرد.
گفتوگو|رایزن فرهنگی ایران در دمشق: دشمن میخواهد هزینه چالشهای سوریه را به گردن مقاومت بیندازدآنچه که می توان در این مطلب به عنوان راهکار برای رفع بخش عظیمی از مصائب فرهنگی مطرح کرد؛ بازگشت به محوریت خانواده در جهت تامین نیازهای طبیعی، عاطفی، جسمی، تربیتی، آموزشی و تفریحی و...است. به عبارت دیگر تامین این نیازهای فطری خارج از چهارچوب خانواده آغاز انحراف است و این مهم محقق نمیشود مگر با تسهیل تشکیل خانواده برای بخش عظیمی از جوانان، از طریق طرحهای ملی مسکن و ارائه زمین برای زوجین و ....
پایان پیام/